نویسنده : نسرین بهمن پور مشاور

او مدت هاست دیگر درد برایش درونیست ، برایش لذتی توأم با آرامش وفرار از تمام دنیای واقعیست . او عاشق صدمه زدن به خودش است ،صدمه ای که من وشما اورا غیر باور وتحمل می دانیم او یک خود آزار است .پدیده ای که مدتهاست گریبان نوجوان وجوان سرزمینمان را فرا گرفته .

هر روزه شاهد پدیده ای هستیم تحت عنوان تیغ زنی ، خود آزاری (self Injury) وبه اصطلاح عوام "خون بازی" براستی این خون بازی چیست ؟از کجا نشأت گرفته ؟ چرااوبا خراش بدن خود ودیدن جاری شدن خون احساس لحظه ای راحتی می کند ؟وچرا وچرا های دیگر .

در واقع خودآزاری هر نوع صدمه رساندن عمدی به بدن است ،که اثرات و علایم آن در بدن دیده می شود.ودرمواقع استرس وتنش های زندگی بیشتر دیده می شود .وبر اساس نظروتفسیر متخصصین حالت اعتیاد گونه به خود میگیرد ،واز عادات منشأ می گیرد ،که نیازبه درمان کلینکی ومشاوره ای دارد .

عواملی چون فقر اقتصادی،تبعیض های نژادی،جنسیتی،مشکلات ومحدودیت های اجتماعی و فرهنگی ، بلوغ،اختلافات خانوادگی ،آسیب ها،(تعرض) و...می توانند عامل به وجود آورنده این پدیده شوم وآزاررسان باشند، که بیشترین قربانی خودرا از قشر نوجوان می گیرد .درنگاه اول شاید به نظر بیاید که نوجوانان فقط در گیراین معضل  هستند .در صورتی که تحقیقات نشان داده این اختلال تا 60 سالگی هم دیده شده و خانم ها بیشتر تمایل به این کار دارند .

عوامل گوناگونی را می توان در این اختلال دخیل دانست :

خانوادگی - اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی

خانوادگی: معمولا این افراد از والدین کنترل گر وسرزنش گر بر خوردارند ودر خیلی از مواقع با تحقیر ،سرزنش ،کتک زدن همراه است.

کودکی ونوجوانی پر از بی اعتمادی ،وگاهی آسیب های جبران ناپذیر مانند تعرض،کتک زدن همراه با تحقیر،اینکه تو بدی ارزشی نداری تو مایه ننگ هستی ،کاش پسر بودی یا دختر بودی و کمتر مشکل ایجاد می کردی ،و کلمه تو به درد بخور نیستی ، تو عرضه هیچ کاری را نداری و... از این دست رفتارها در این نوع خانواده ها فراوان است . وگاهی سهل انگاری در مراقبت های لازم از کودک عامل این معضل می شود .

اقتصادی وفقر :این بعد یکی از پر آسیب ترین مسایل را برای  این افراد ایجاد می کند .خانواده هایی که بخاطر فقر تن به هر کاری میدهند و کودکان آنها بیشترین آ سیب را می بینند . مثل تن فروشی والدین،فروش خود کودک ،تکدیگری ، قاچاق، و...

اجتماعی: گاه دیده شده اگر عواملی مثل خانواده و اقتصاد را آنقدر دخیل ندانیم قرار گرفتن در گروه ها  (قوانین حاکم بر گروه ) ویا مورد توجه قرار گفتن می تواند مهم باشد .

نوجوانانی که برای پذیرش درگروه یا همدردی با عضوی از گروه یا اعتراض دسته جمعی  بخاطر تنش هایی که در خانواده و اجتماع وجود دارد،این کار را می کنند . حتی اگر فرد خودش مستقیم در گیر مشکلات نباشد .ولی گاهی همدردی باعث الگو پذیری می شود .

مسایل فرهنگی:تبعیض ها ی جنسیتی ،قومیتی، محدودیت های جنسیتی ،عدم شادی،اشاعه فرهنگ یأس و ناامیدی و گریه ، سوگواری های طولانی ،توجه فرهنگی به مراسم های عزا وگاهی استفاده از مواد وقرص های توهم زا وگاهی دیده می شوند برای اینکه گوی سبقت را از هم بربایند وجزءشاخ های تیم ویا در دنیای مجازی باشند .( فی نفسه به دنبال توجه هستند "من هستم مرا ببینید من عرضه دارم")دست به این کار میزنند تا لیدری خودشان را ثابت کنند وامتیاز برایشان محسوب می شود .

دراین راستا در صدد هستم نمونه ای راکه در مدارس معمولا به مشاور مراجعه می کنند را عنوان کنم .

مراجع دختری 16 ساله به عنوان سر منشأ خون بازی وخودزنی که الگوی دیگر نوجوانان دختر شده بود به دفتر مشاوره ارجاع داده شد . در سن 5 سالگی از  طرف یکی از بستگان درجه دومش مورد آزار وتعرض قرار می گرفته .وبخاطر زیبایش در کودکی ،همیشه مورد توجه افراد آسیب رسان بوده.ودر عین حال مادری که گریه های کودکش رابا بی توجهی وغفلت وهمراه با تنبیه های مکرر همراه می کرده که این خود مزید بر علت می تواند باشد .

معمولا این افراد کوکی آنها پر از آسیب بوده  وحتی نتوانسته اند آن را با کسی درمیان بگذارند . بنابراین  مشاوران وظیفه بسیار خطیری دارند که با این افراد کاملا حرفه ای وبا آرامش بر خورد کنند .

اولین گام برای درمان این افراد گوش دادن کاملا همدلانه به تمام حرف ها واحساسات آنهاست ،چرا که حتما به نقطه ای از تاریک زندگیشان می رسند که سر منشأ این اختلا ل می شود.و در عین حال ، پذیرش بدون قید و شرط واعتماد سازی،می تواند به شدت در روند کمک به این افراد موثر باشد.

سوالهایی که امکان دارد ذهن مارا درگیر کند وخیلی مواقع مطرح باشد این است :

-آیا این افراد دارای شخصیت مرزی هستند .

-آیا این یک رفتار ضد اجتماعی ویا اعتراضیست به همه چیز حتی خود ،که شیوع پیدا کرده .

-آیا این رفتار یک تقلید کلیشه ایست برای توجه .

-آیا این رفتارزنگ خطریست که ما را به خلاءهای عاطفی و نابسامانی وبی ثباتی خانواده ها می رساند .

همه وهمه این آیا ها می تواند مورد توجه قرار گیرد

             "آیا شیوع وگسترش آ ن دلیلی بر مریض تر شدن جامعه نیست "

در پایان لازم می بینم در روش فرزند پروری خودمان چه در سطح  خانواده چه آموزش وپرورش وچه جامعه نگاهی دوباره داشته باشیم ،اصلاح آن وآموزش مهارت های زندگی وآگاهی دادن افراد از خود وکنترل خشم وبیرونی کردن آن به روش کاملا سالم ،ارجاع به روانپزشک ودرمان حرفه ای وادامه روند کار مشاوره وروش های خاص مربوط به درمان می تواند راه گشا باشد .

"پس باید فکری کرد نوجوان وجوانان ما در خطرند "   کرج 5/5/1396

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: